فریاد سکوت
کسی محکم خانه ی دلم را میکوبد... می لزرد سکوت اندیشه هایم... بوی آشنایی دارد... هاله ای گرم چشمانم را نوازش میدهد... هان کیستی؟؟؟ هوایت...بویت آشناست... فریاد کن ...که بی تابم و چشم به راه آرام باش دلتنگیم... دلتنگت بودم... آهی سرد...و انتحار اشکهای گرم هوا سرد است... خیال دلم عریان است... بیچاره دل من که تنها دل دلتنگ او دل تنگیست... راستی امشب برای دل تنگم چه قصه ای به همراه داری؟؟؟ سخت ترین انتقام انتظار است... و تو سال هاست مرا محکوم به انتظار کرده ای...
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |